به امید رفع تکلیف

-اگرانسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند،دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد

به امید رفع تکلیف

-اگرانسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند،دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد

بایگانی
آخرین مطالب
۳۰
خرداد

حالم از روابط شورشوری بهم میخوره.  

و محسن دقیقا اهل این روابطه, همیشه دوست داشتم فاصلم باهاش محفوظ باسه, نه خیلی خوب ن خیلی بد.  وقتایی ک رابطه خیلی خوب بود راه ب راه دوست داشت ازت سو استفاده کنه و وقتایی ک رابطه بد بود حسابی بد بود نه ی ذره.  

امشب ک میبینیش برای فردا شبو پس فردا شبو... برنامه میریزه. یکار میکنه ادم ب غلط کردن بیوفته ک چرا امشب قبول کردم ببینمش.  چیزی ک بیشتر منو میترسونه اینه ک همیشه توی روابط شورشوریش ناموفق بوده!  و با طرف ی مدت رفتو امدو قطع کرده و اینجا اونجا ازش بد گفته.  خب پس چرا من باید نزیک همچین موجودی باشم!  والا! 

و مشکل اینجاست میثم اینو متوجه نمیشه. کار منو ادا میدونه.  من شدم بده, محسن شده خوبه!  منکه نمیگم بده... ولی دوست داشتم امشب میگفت حاجی!!!!  راه دور نریم, کمرش درد میگیره توی ماشین خداروخوش نمیاد... همینجور مارو کشونده تا کهک!  اصلا از قصرششششششش! ذوق نکردم, چهارتا آلاچیق گذاشتن شده قصر...

امشب ناراحت بودم, برای اینکه میثم محکم جواب نمیده.  این ب معنی قطع رابطه نیست, این یعنی محترمانه خودتو در وضعیتی قرار ندی ک خودتو زنت معذبن. و اینکه من کمرم درد میکرد و محسن میگفت لوس نشو!  یعنی از فحش بدتر بود.  مگه میدونید من چی میکشم؟؟؟؟ وقتی خم میشم قلبم میاد تو دهنم... وقتی دستشویی میرم سختمه... وقتی زیاد میشینم دنبالیچم تیر میکشه... همرو باید توضیح داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟  یعنی دونستن اینکه من دوقلو باردارم توضیح خوبی نیست برای مراعات کردن؟!  لااقل مراعات نمیکنید انگ لوس بودن هم ب ادم نزنید خیلی نامردیه. 

  • هوای بارونی
۲۵
ارديبهشت

من خونه ی اقایی....اقایی با بروبچ پسرا درحال فوتبال دیدن

امروز پیش آقایی خوش گذشت :-):-):-)

  • هوای بارونی
۲۴
ارديبهشت

خیلی خوشحالم ک همسرم توبی میثم

گاهی وقتا دلم میخواد ی حرفی بزنم، ی کاری بکنم ولی موقعیت نمیزاره....از این وقتا خیلی بدم میاد

دارن فایل صوتی سی دی دوم دهنوی رو گوش میدم.

امروز اقاییم اومده بود حرم...با اون لباس مشکیت خیلی باحال میشی ماشاء الله :-*


  • هوای بارونی
۲۴
ارديبهشت

دلم برات تنگ شده آقاییم....الان هیئتی

خوشحالم ک فردا میام پیشت

خیلی دوست دارم میثم، خیلی..کاش الان پیشم بودی

  • هوای بارونی
۲۳
ارديبهشت

این پستو دارم با دست چپم تایپ میکنم، چون دست راستم سرم توشه :-D

سر دردو دلهره همش داشتم، اومدیم دکتر فشارمو گرفت پایین بود سرم نوشته.

بعدا اینو خوندی دعوام نکن ک چرا نگفتم خب؟؟؟

  • هوای بارونی
۲۲
ارديبهشت

ی جمله بود ک میگفت:

"اگه میخوای ی کسی رو از دست بدی دوسش داشته باش"

من نمیخوام تورو از دست بدم...من تورو خیلی دوست دارم، میشه؟؟؟؟

  • هوای بارونی
۲۲
ارديبهشت

امروز سومین نامحسوس خونه ی اقایی رفتن بود...

نمیدونم چرا انقدر خسته ام، یعنی ذهنم خستست....شدیدا احتیاج دارم الان پیشم باشی

با کنار تو بودن اروم بشم، ذهنم پر از استرسه...پر از فکره....نمیتونم آروم باشم 

دلم ی خواب راحت کنارتو میخواد 

دلم بغل تورو میخواد...دلم میخواد آروم بشم....آرامش فکری داشته باشم...

شامم نخوردم...اشتهام نمیاد...این وضعیت پرفکری رو دوست ندارم....


  • هوای بارونی
۲۲
ارديبهشت

تا پست قبل انتقالی از اون وبلاگ بود

الان ازاینجا ببعد جدیده

من خوابای قاطی پاتی میبینم و همش بخاطر دوری از توهه!

خیلی وضعیت شیک و مجلسی ای هستش مگه نه؟؟؟؟؟؟

  • هوای بارونی
۲۲
ارديبهشت

میگن بین اعتماد و امید و عشق؛ 

عشق از همه مهم تره و من فکرمیکردم اعتماد مهم ترهاما وقتی کسی اعتمادشو از دست بده دیگه هیچ علاقه ای از خودش نشون نمیدهدر حقیقت عاشق هم نیستیم چون بهم اعتماد داریم بلکه بهم اعتماد داریم چون عاشق همیمو من جزو این دسته ی دومم....اینو تازه فهمیدم!!!! یعنی حس میکنم این همه اعتمادی ک بهت دارم ناشی از علاقمه. 

  • هوای بارونی
۲۱
ارديبهشت

هنوز هم وقتی باران می آید...تنم را ب قطرات باران میسپارممی گویند باران رساناست...شاید دست های مرا ب دستان تو برسانندخیلی بارونو دوس دارم، خیلی! الانم دلم بارون میخواست. دیشب با اقایی ک بحث دلتنگی و اینا شد گفتم ک ی سوپرایز دارم براش، البته چندماه دیگه!منظورم این وبلاگ بود. گفتم شاید برات جالب باشه ک بخوای یجورایی خاطرات یا حالا دل نوشته های منو در مورد خودت بخونی.یکم بهترشده ک این وبلاگو ساختم. خب اینطوری همش نمیگم دلم تنگ شده و دوست دارمو...حس میکنم این دوتا کلمه شاید بیشتر نیازه حس بشه تا گفته بشه. اما گاهی مدام دوست دارم بهت بگم، پس اگه یجایی باشه ک بنویسم هم مال من بهترههم مال شما. :-( واقعا خوشحالم ک همسرم تویی و بهت افتخار میکنم. چقدر خوب شد ک بعداز چندماه دوباره اومدی میثم وگرنه من هنوز تو ذهنم دنبال تو بودم.چون دلمو تو برده بودی.همیشه بهم راست بگو میثم جونم، چون تک تک حرفایی ک میزنی رو من باورمیکنم و دست خودم نیست.من قبولت دارم . خداروشکر ک همسفرم توی دنیا تو شدی....خداروشکر.:-)دوست دارم. :-* 

  • هوای بارونی